top of page

چهار نكته براى خلق يك "شخصيت" در داستان

چهار نكته براى خلق يك "شخصيت" در داستان

براى خلق يك شخصيت داستانى، نويسنده بايد خواسته ها و ارزوهاى درونى شخصيت و همينطور اهداف بيرونى او را بشناسد تا بتواند شخصيت را براى نيل به اهدافش هدايت كند. در بسيارى از فيلمنامه ها ، شخصيت، در مسير حركتش بطرف هدف نهايى كامل تر مى شود و متاسفانه گاهى نيز پاره اى از ويژگى هاى خود را در طول اين سفر از دست مى دهد. ٤ نكته اى كه در اين مقاله مورد اشاره قرار مى گيرند، مواردى هستند كه ممكن است نويسنده بخواهد شخصيتى را كه خلق كرده است از انها دور كند تا شخصيت به سير و سلوك داستانى اش برسد.

١- والدين و خانه؛ در تاريخ داستانسرايى، معمولا شخصيت ها به دلايلى كه در داستان به ان پرداخته مى شود از خانه و خانواده جدا مى شوند تا به ندايى كه انها را مى خواند پاسخ داده باشند. شخصيت بنابر تصميمى كه خود مى گيرد يا به او تحميل مى شود تنها مى شود و به همين علت مورد توجه نويسنده قرار مى گيرد و داستان بر مبناى اعمال او بنا مى شود. شخصيت"اينديانا جونز" يكى از بهترين مثال ها براى اين منظور است ."لوك اسكاى واكر" در جنگ ستارگان نيز مثال ديگريست از شخصيتى كه از جايگاه اصلى خود به محل ديگرى مى رود تا مبارزه اى را اغاز كند. مثالهاى بيشمارى را در قصه ها مى توان يافت كه شاهدى بر اين ادعا هستند. شايد جهانى ترين شخصيتى كه از زمان جدا شدنش از خانواده و اغاز سفر، مورد توجه قرار گرفت "بودا" باشد كه به محض اينكه قصر پدر را در جستجوى حقيقت ترك كرد به شخصيتى جهانى تبديل شد. قانون حاصل از اين مثالها : پرداخت شخصيت قوى معمولا با تبعيد شخصيت از جايگاه راحت و ارام اش بطرف محيطى پر خطر و پر از برخوردهاى پيچيده، شروع مى شود.

٢- چوب زيربغل يا تكيه گاه شخصيت؛ تكيه گاه شخصيت را به اشكال مختلف مى توان در داستان گنجانيد. دوستان، سحر و جادو، ماسك و صورتك و... در نهايت، تكيه گاه شخصيت ، هرچيزى مى تواند باشد، هر چيزى كه به او در رويارويى و كشمكش با موانع پيش رو، يارى رساند. شخصيت هنگام رسيدن به هدف(در صورت رسيدن) از تكيه گاهش فاصله مى گيرد و ديگر نيازى به ان ندارد.

٣- گذشته شخصيت؛ شخصيت از گذشته اش فاصله مى گيرد، از خاطراتش ، از ادمهايى كه از انها مى ترسيده يا دوستشان داشته يا هرگونه احساس ديگرى كه نسبت به انها داشته است.از موطنش، شهرش، كشورش ... خلاصه اينكه شخصيت مرتب در حال پوسته انداختن است و به ادم جديدترى كه اصيلتر (بهتر يا بدتر، نسبت به تصويرى كه ديگران از او دارند) نزديكتر مى شود.

٤-شخصيت چه مى خواهد؟ اينكه شخصيت چه مى خواهد و براى رسيدن به خواسته اش نيازمند چيست، بايد در معرفى شخصيت از طرف نويسنده فاش شود.معرفى بهتر شخصيت و افشاى بسيارى از نقاط ضعف و قوت او از لابه لاى روابطش با شخصيت هاى پيرامونى اشكار مى شود، بنابراين نويسنده با شناخت كامل شخصيت مى تواند در طراحى ارتباط شخصيت با ادمهاى مكمل كه در اطراف او حضور دارند ، مخاطب را به شناخت واقعى ترى از شخصيت رهنمون شود. گاهى شخصيت بايد از انچه برايش مهم است دل بكند ،اينديانا جونز از "جام مقدس" كه در تمام طول قصه به دنبال ان بوده ، مى گذرد تا به موقعيتى كه برايش مهمتر است يعنى عشق و احترام از جانب پدر، برسد. شخصيت هميشه براى نيل به هدفى والاتر و باارزش تر ، حاضر به گذشتن از انچه دارد، مى شود.

ترجمه و تخليص از مقاله نوشته شده توسط:جان بوچر John Bucher- LA Screenwriter


Recent Posts
bottom of page