top of page

درس هاى فيلمنامه نويسى در شش ثانيه

"برايان كاپلمن" يك فيلمنامه نويس، رمان نويس، كارگردان و تهيه كننده امريكاييست. او عمده شهرت خود را مديون همكارى در نوشتن فيلمنامه هاى "Ocean's Thirteen" و "Rounders" و تهيه فيلم هايى مثل"The Illusionist"و "The Lucky Ones" و همچنين كارگردانى فيلم "Solitary Man" است. بتازگى كاپلمن از طريق وبلاگ خود و همچنين تاليف كتاب معروف "درس هاى فيلمنامه نويسى در شش ثانيه" بعنوان مدرس فيلمنامه نويسى نيز مشغول به كار شده است. او درباره عنوان جنجال برانگيز كتابش مى گويد: اگر باور نداريد كه در شش ثانيه مى توان درسى درباره فيلمنامه نويسى اموخت، بايد كتاب را بخوانيد! كتاب مزبور پر از نكات ريز و الهام بخش و اموزنده ، درباره فيلمنامه نويسى است.در اين مجال ، من ٥٥ نكته را از كتاب كاپلمن انتخاب كردم كه مى تواند مورد استفاده فيلمنامه نويسان و هر هنرمندى كه به كار خلاقانه اشتغال دارد قرار بگيرد.

نكات منتخب : ١-كتاب هاى اموزش فيلمنامه نويسى را رها كنيد، فيلم ببينيد و فيلمنامه بخوانيد و از انها بياموزيد! ٢-اينكه "درباره انچه مى دانيد بنويسيد" شرط لازمست اما كافى نيست. درباره موضوعى بنويسيد كه برايتان بسيار جذابست و نمى توانيد به ان فكر نكنيد! ٣-به حرفهاى مدرسين فيلمنامه نويسى تا زمانى كه فيلمنامه اى ننوشته اند ، گوش ندهيد! ٤-در اولين مكالمه جدى با پدرم در كودكى به او گفتم كه مى خواهم نويسنده شوم، او به من خيره شد و گفت : "مى خواهى نويسنده شوى؟ خب بنويس!" و اين نصيحت تا امروز براى نوشتن، بهترين است! ٥-محاسبات مالى را كنار بگذاريد و با دل و جان بنويسيد و نوشيدن چاى و قهوه را فراموش نكنيد! ٦-از ميان تمام قواعدى كه براى نوشتن وضع مى كنند تنها يكى تغيير ناپذيرست" هر روز بنويسيد!" ٧-خيلى از ادمهايى كه به نويسندگى مثل يك صنعت نگاه مى كنند، عقيده دارند كه نوشتن را بايد اموخت، باور نكنيد! ٨- لحظه اى كه فيلمنامه شما تمام مى شود ديگر به يك كالا تبديل مى شود ،پس تا زمانى كه فيلمنامه زير دستتان است با ان مثل يك قطعه هنرى برخورد كنيد! ٩-بجاى خواندن كتابهاى اموزش فيلمنامه نويسى ، مطالب مرتبط با قصه خود را بخوانيد. ١٠-مدرسين فيلمنامه نويسى مرتب مى گويند" چگونه"، چگونه اين را بنويسم؟ در حاليكه يك نويسنده فقط بايد بگويد"چرا" چرا بايد اين را بنويسم! ١١-شما به اجازه هيچ صاحبنظرى احتياج نداري تا قصه خود را انطورى كه مى خواهيد بنويسيد. اين جمله را تكرار كنيد! ١٢-هر نويسنده اى بايد كتاب"وقتى درباره دويدن حرف مى زنم ، درباره چه حرف مى زنم" نوشته "Haruki Murakami" را بخواند. اين كتاب كتاب بسيار خوبى درباره دويدن است و در عين حال كتابى عالى درباره نويسندگى است! ١٣-جشنواره ها و تهيه كننده ها را فراموش كنيد و به چيزهايى فكر كنيد كه تحت تسلط و اراده شما هستند يعنى "كلمات" و قصدى كه از انتخاب انها داريد. ١٤-اولين فيلمنامه اى كه من و يكى از همكارانم نوشتيم توسط تمام مراكز خريد فيلمنامه رد شد و بنظرمان غيرقابل فروش بود اما وقتى در زمان مناسب به دست ادم مناسب رسيد تبديل به فيلم موفقى شد بنام "Rounders"! ١٥-برادران كوئن و كويينتين تارانتينو هرگز تلاش نكرند كه خود را با سليقه هاليوود تطبيق دهند و سفارشى بنويسند، انها انچه را مى خواستند نوشتند، شما هم بايد اينطور بنويسيد! ١٦-بجاى خواندن شرح طويلى كه در كتابهاى فيلمنامه نويسى درباره سه پرده قصه مى نويسند، من سه كلمه مى گويم: شروع، ميان ، پايان! اين سه كلمه نگرانى تان را كمتر مى كند، شروع كنيد به نوشتن! ١٧-من وقتى به يك الهام بخش فورى احتياج دارم فيلمى مثل "Amelie" را تماشا مى كنم، فيلمى كه تمام قوانين رايج فيلمنامه نويسى را شكسته اما قلب بيننده را درگير مى كند! ١٨-ترديد و عدم اعتماد به نفس اگر دست به دست هم بدهند نابودتان مى كنند، روزى دوساعت اين دو دشمن را از خود دور كنيد تا فيلمنامه تان تمام شود! ١٩-من اهميت فرم و ساختمان فيلمنامه را انكار نمى كنم اما اگر بخواهيد ارتباط حسى با مخاطب را هم در قالب الگو هاى از پيش تعيين شده ارائه دهيد، بازنده ايد! ٢٠-من وقتى در نسخه اول فيلمنامه ام خرابكارى مى كنم ، فورا به خودم ياداورى مى كنم كه هيچكس تا وقتى من اجازه نداده ام نمى تواند اين نسخه را ببيند و بعد با خيال راحت فيلمنامه ام را تمام مى كنم! ٢٢-هميشه به ياد داشته باشيد كه فيلمنامه نويسان موفق ترين فيلم هاى جهان هم ، هنگام نوشتن همان فيلمنامه ها در بسيارى از مراحل نگارش، دچار سردرگمى شده اند! ٢٣-نسخه اوليه فيلمنامه تان را انقدر با سرعت بنويسيد كه شك و ترديد ،فرصت عرض اندام پيدا نكنند! ٢٤-اگر روزى فيلمنامه تان دچار سكون شد و به اصطلاح قصه پيش نرفت، ان را كنار بگذاريد و بجايش يك داستان كوتاه يا يك تمرين و يا صحنه هايى عمومى از فيلمنامه را بنويسيد! ٢٥-به قوانين نوشتن فكر نكنيد، فقط بنويسيد! ٢٦-هميشه براى خودتان بنويسيد اما در اين مورد افراط نكنيد، با شناخت مخاطب خود، انها را هم در نظر بگيريد! ٢٧-چيزى كه به تجربه دريافته ام اينست كه نويسندگان تازه كار، شخصيت ها را كم هوش تر از حد لازم مى افرينند و نويسندگان چيره دست شخصيت هايى باهوش تر از حد نياز خلق مى كنند! ٢٨-دوستان واقعگرايتان هميشه با مقايسه فيلنامه و واقعيات نااميدتان خواهند كرد، شما كار خودتان را بكنيد! ٢٩-بخاطر خلق شخصيت دوست داشتنى خودتان را دچار وسواس نكنيد بلكه تمام تلاشتان را در جهت خلق شخصيت هاى استثنايى بكار بگيريد! ٣٠- در توانايى يك نويسنده براى قصه گويى شكى نيست، به قصه هايى فكر كنيد كه شما را درگير كرده اند و علتش را پيدا كنيد تا قصه هايى مشابه خلق كنيد. ٣١-هيج تهيه كننده اى نمى داند كه مخاطبين براى سال اينده مايل به تماشاى چه فيلم هايى خواهند بود، شما به فيلمى فكر كنيد كه خودتان دوست داريد ببينيد! ٣٢-نويسنده ها دنبال بهانه هستند تا ننويسند،فهرستى از دلايل خود را براى نوشتن تهيه كنيد و جلوى چشم بگذاريد! ٣٣-اگر فيلمهاى پر خرج و باشكوه دوست داريد ، فيلمنامه پر خرج بنويسيد و اگر فيلمهاى ساده را بيشتر مى پسنديد، فيلمنامه اى از ان دست بنويسيد، انچه را دوست داريد بنويسيد! ٣٤- شرايط نوشتن خود را به مراسم تبديل كنيد، مثلا قبل از نوشتن مدتى پياده روى كنيد يا قهوه مخصوصى براى زمان نوشتن خود در نظر بگيريد كه با بلند شدن بويش ميل به نوشتن در شما بيدار شود! ٣٥-به وقايع غير واقعى و غير منتظره فكر كنيد و راهى براى ورود انها به قصه پيدا كنيد! ٣٦- نسخه اوليه فيلمنامه بسيار شكننده است و فيلمنامه نويس در ان مرحله در نهايت اسيب پذيريست، خودتان را با حرف زدن با ادمهايى كه روياپردازى نمى دانند، شكنجه ندهيد! ٣٧- نوشتن ، گاهى قفل مى شود، براى همه اين تجربه اتفاق افتاده است اما تلاشى كه براى باز كردن اين قفل انجام شود بسيار لذتبخش است، تسليم نشويد! ٣٨-وقتى فيلمنامه اى را به پايان رسانديد از ٩٩٪ انهايى كه ايده اى براى فيلمنامه داشته اند پيشى گرفته ايد! ٣٩-بعضى اوقات احساس خلاقيت در نوشتن را از دست مى دهيد، در ان زمان به خلق بعضى لحظات بپردازيد و نوشته را كنار بگذاريد! ٤٠-براى من شخصا گوش دادن به قطعه موسيقى مورد علاقه ام بهترين راه براى سرعت بخشيدن به ريتم كار است، محرك خود را پيدا كنيد! ٤١-نوشتن براى حرفه اى ترين نويسندگان هم كار سختى است ، از احساس سختى نااميد نشويد. ٤٢-بهترين نويسندگان جهان كنجكاوى هاى خود را دنبال مى كنند تا به قصه اى كه مى خواهند برسند! ٤٣- يك نويسنده بايد مثل يك سنگ نورد عمل كند و هرروز در مسيرى كه انتخاب كرده مسافتى بالا برود و به هرنقطه اى كه مى رسد ميخى بكوبد تا به عقب بازنگردد! ٤٤-عدم موفقيت بخشى از زندگى همه نويسندگانست بنابراين هرروزى را كه در طى ان مى نويسيد ،روز موفقيت بدانيد! ٤٥-بهترين لحظات در نويسندگى لحظاتى هستند كه بندرت به ياد مى ايند ، انگار در روياهايمان واقع شده اند و بهترين راه براى افزودن به اين لحظات، سخت كوشى است! ٤٦- خرده فرمايش هاى تهيه كننده و يا نماينده او را خيلى جدى نگيريد، تا خودتان از نوشته، رضايت نداشته باشيد نمى توانيد رضايت ديگرى را جلب كنيد! ٤٧-كمال گرايى در اخرين مرحله از هر كار هنرى بسيار خوبست اما در مراحل اوليه دشمن جان اثر و خالق اثر خواهد شد! ٤٨-ماجراجويى و جسارت فقط مخصوص سخره نوردان و غواصان نيست، در انجام هر كار خلاقه هم وقتى شجاع باشيد ماجراجو و جسور بحساب مى اييد! ٤٩-براى اينكه اينكه نوشتنتان قفل نشود، در ابتداى كار از دفتر و قلم استفاده كنيد! ٥٠-وقتى مى گويم درباره انچه شما را افسون كرده بنويسيد به اين دليلست كه با احساس شوق خيلى راحت تر خواهيد نوشت! ٥١-وقتى در يك روند خلاق غرق بشويد اطرافيانتان براحتى لب به انتقاد خواهند گشود، فراموش نكنيد كه انها فقط اطرافيان هستند ، نه خود شما! ٥٢-اگر فقط يكساعت در روز مى توانيد بنويسيد با نگاه مثبت به اين مورد فكر كنيد كه مجبوريد تمركز كاملتان را در اين يكساعت صرف كارتان كنيد! ٥٣- وقتى مى گويم به دام كمالگرايى نيفتيد منظورم اين نيست كه از كميت كار خود بكاهيد بلكه مى خواهم بگويم از فاصله تان با كمال مطلوب به عنوان عذرى براى ننوشتن استفاده نكنيد! ٥٤-براى اينكه خود را از قيد فشارهاى روحى ازاد كنيد به ياد داشته باشيد كه هميشه مى توان دو نسخه اوليه داشت،يكى براى خودتان و يكى براى ارايه به ديگران! ٥٥-اگر روزى پشت ميز كارتان نشستيد و مطلقا جيزى براى نوشتن به ذهنتان خطور نكرد، اخرين و مهمترين برخوردى را كه با كسى داشتيد به ياد بياوريد و انرا در قالب يك سكانس با جزييات به روى كاغذ بياوريد!


Recent Posts
bottom of page